جدول جو
جدول جو

معنی غیرتی شیرازی - جستجوی لغت در جدول جو

غیرتی شیرازی
(غَ رَ یِ شی)
صادقی کتابدار در مجمع الخواص آرد: غیرتی از بزرگان شیراز بود (در حدود قرن دهم هجری) و در اقسام شعر دست داشت. این ابیات از اوست:
رشکم آید که بعشق از غم مهجوری گل
هیچکس منع جگرخواری بلبل نکند.
شبها که روی دل به خدای تو کرده ام
اول ادای شکر جفای تو کرده ام.
هلاک غمزۀ بیباک ترسازاده ای گردم
که در محشر بدو بخشند خون صد مسلمان را.
اجل از جملۀ ماتم زدگانش باشد
هرکه را چون غم هجران تو جلادی هست.
فغان ز چشم فریبندۀ فسون سازت
که یکدمم ز خیال تو با خدا نگذاشت.
لیلی شود آگه ز گرانباری ناقه
مجنون چو بحسرت نگرد جانب محمل.
نگه کنید دلم را که خوارکردۀ کیست
نظر به روز من و روزگار من مکنید.
غیرت برم از سوختن دوزخ جاوید
کو نیز مگر داغ تمنای تو دارد.
شب از حسرت نگاهش را تصور آنقدر کردم
که زهر غمزه اش آمد برون از چشم حیرانم.
بس که در بادیۀ عشق شهیدان غمند
استخوانهاست بجای خس و خاشاک آنجا.
شدم آزرده بنوعی ز تعلق که دگر
همتم تکیه به دیوار توکل نکند.
(از مجمعالخواص ص 219).
آذر در ذکر شاعران فارس گوید: غیرتی از ولایت عراق به هندوستان رفت و از آنجا به کاشان مراجعت کرد. این ابیات از اوست:
بی مژدۀ وصال نخیزد شهید عشق
صد بار اگر فرشتۀ رحمت ندا کند.
(آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 298).
صاحب صبح گلشن (ص 301) اشعاری به غیرتی کشمیری نسبت داده است که بعضی از آنها در هفت اقلیم و آتشکدۀ آذر و مجمع الخواص به نام غیرتی شیرازی آمده. و ظاهراً از اشعار همین غیرتی شیرازی باید باشد. رجوع به صبح گلشن، مجمعالخواص ص 219، تذکرۀ هفت اقلیم چ سربی هند ص 303، طبقات اکبری ج 2 ص 505، فارسنامۀ ناصری ج 2 ص 149، قاموس الاعلام ترکی و فهرست کتاب خانه مدرسه سپهسالار ج 2 ص 638 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یِ)
خیری زرد. رجوع به خیری شود
لغت نامه دهخدا